در سال 1363 به حوزه علمیه رشت وارد شدم و تا سال 1370 به تحصیل دروس مقدماتی و سطح در آنجا اشتغال داشتم و همزمان دروس مقدماتی را نیز تدریس می کردم(عمدتاً معانی و بیان) و از سال 1370 تا 1372 به مدّت دو سال برای ادامه تحصیلات حوزوی، به حوزه علمیه مشهد رفتم و پس از آن از سال 1372 به حوزه علمیه قم آمدم و همزمان با تحصیلات حوزوی، به تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه مفید قم پرداختم و با پایان یافتن این دوره در سال 1376 به مرحله بعد یعنی کارشناسی ارشد در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه قم راه یافتم و این دوره را نیز با اتمام پایان نامه که موضوعش تصحیح الفرقة الناجیه شیخ ابراهیم قطیفی بود، در سال 1379 به پایان رساندم و در سال 1384 در رشته علوم قرآن و حدیث مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم پذیرفته شده و در سال 1389 از رساله دکترای خود با عنوان «نقد و بررسی مبانی و روشهای جریانهای ظاهرگرا در فهم قرآن» دفاع کرده و اين دوره را نيز به پايان رساندم. همچنین از ابتدای سال 1376 که مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب (دانشگاه ادیان و مذاهب کنونی) به طور رسمی و عمومی کار خود را آغاز کرد، در این مرکز به آموزش و پژوهش اشتغال داشته ام که همچنان ادامه دارد.
دروس:
1.معارف قرآن
2.زبان تخصصي
3.احاديث کلامي شيعه
4.شيعه در مطالعات معاصر (مستشرقان)
5.زن در قرآن
کتابها:
1.الفرقه الناجيه اثر شيخ ابراهيم قطيفي (تصحيح و تحقيق)، انتشارات زائر 1382.
2.ادبيات قرآن (ترجمه 7 مقاله قرآني اثر مستنصر مير)، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب 1387.
3.اسطوره تجسد خدا (ترجمه به همراه دکتر عبدالرحيم سليماني اردستاني) 1386.
4.ظاهرگرايي در فهم قرآن، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب 1392.
مقالات:
تأليف:
1.«وجوه تضعیف و تصحیح اسناد زیارت عاشورا» در علوم حدیث ش 41.
2.«جدال اخباريان با اصوليان در حجيت ظواهر» در مطالعات اسلامي فقه و اصول، ش 92
3.«پديدارشناسي ظاهرگرايي در فهم قرآن» در مشکوة ش 106.
4.«سلفيان و انکار مجاز در قرآن»، در قرآن شناخت، ش9.
5.«گونهشناسي انديشه منجي موعود در قرآن و سنت نبوي» در کتاب گونهشناسي انديشه منجي موعود در اديان نشر دانشگاه اديان و مذاهب 1389.
6.«نکاتي در باره آشنايي بيشتر با مصطلحات ادياني در ترجمه» در هفت آسمان ش41.
7.«نگاهی به تصحیح الفرقة الناجیة» در آینه پژوهش ش68.
8.«کتابساختهاي به نام الدلالة القرآنية في فکر محمّد حسين الطباطبائي» در آينه پژوهش ش119.
9.«گزارش مترجم ادبيات قرآن» در کتاب ماه دين ش146.
ترجمه:
10.«سیرة اهل الکساء نخستين منابع شيعي در باره زندگينامه پيامبر» در هفت آسمان ش32.
11.«زندگینامه حسین بن حمدان خصیبی بنیانگذار فرقه نصیری» در هفت آسمان ش33.
12.«تأویل قرآن در نگاه اسماعیلیان» در هفت آسمان ش 34.
13.«مؤلفه ایرانیِ مذهب نصیری» در هفت آسمان ش 36.
14.«سير تأويل نزد اسماعيليان» در هفت آسمان ش40.
15.«زمينههاي بحث فلسفي در يهودیت» در کتاب زمینه های بحث فلسفی در ادیان از انتشارات مرکز ادیان و مذاهب سال 1385.
16.«عبدالله یوسفعلی و محمّد اسد دو رويکرد به ترجمه انگليسي قرآن» در ترجمانوحی ش20.
17.«ارزیابی مجدد احادیث اسلامی» در علوم حدیث ش 34.
18.«پیوستگی سوره تحولی در تفسیر قرآن در قرن بیستم» در آینه پژوهش ش 107.
19.«تفسير ثعلبي در جدال شيعه و سني» در آينه پژوهش ش110.
20.مقالات: «عهدجديد: شکل و محتوا»، «معنويت و عبادت»، «اخلاق زيستمحيطي» و «درک معناي خدا» در کتاب الاهيات جديد مسيحي، نشر دانشگاه اديان و مذاهب 1388.
21.مدخلهايي از کتاب فرهنگ اديان جهان، نشر دانشگاه اديان و مذاهب 1387.
22.تفسير قرآن منسوب به امام عسکري (ع)، ارائه به هفت آسمان، در دست ارزيابي.
23.رويکردهاي اخباريان شيعه به تفسير، آينه پژوهش 125.
خلاصهای از کارهای آموزشی و پژوهشی
در ضمن تحصیلات حوزوی در حوزه علمیه رشت دروس مقدماتی حوزه (صرف و نحو و معانی و بیان) را تدریس کردهام .از سال 1382 تا 1384 به مدت سه نیمسال تحصیلی در مدرسه امام خمینی قم در رشته مذاهب اسلامی زبان تخصصی تدریس کردهام و از سال 1385 تاکنون در دانشکدههای مذاهب اسلامی و شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم زبان تخصصی، معارف قرآن و دروس دیگری تدریس کردهام . فعالیتهای پژوهشی بنده بیشتر در زمینه الاهیات یهودی و مسیحی و مذاهب اسلامی و علوم قرآنی بوده است. رساله کارشناسی ارشد بنده در سال 1382 با عنوان الفرقة الناجیة از سوی انتشارات زائر قم به چاپ رسید. کتاب دیگر بنده اسطوره تجسّد خدا ویراسته جان هیک است که جناب آقای دکتر عبدالرحیم سلیمانی اردستاني و بنده مشترکا آن را ترجمه کردیم و در سال 1386 از سوی انتشارات مرکز مطالعات ادیان و مذاهب منتشر شد . کتاب دیگر ترجمه هفت مقاله قرآنی به قلم مستنصر میر پاکستانی است که با عنوان ادبیات قرآن از سوی انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب (سال1387) به چاپ رسيده است . مقالات متعددی نیز نوشته یا ترجمه کردهام که تعدادی از آنها منتشر شده است. علاوه بر اینها مقالات متعدد و کتابهایی را هم مقابله (ترجمه فارسي با متن انگليسي) کردهام و تعدادی دیگر را نیز ارزیابی یا بازخوانی کردهام. نیز در ترجمه بعضی از مدخلهای فرهنگ ادیان نیز مشارکت داشتهام.
رساله کارشناسي ارشد
موضوع پایاننامه کارشناسی ارشد بنده تصحیح کتاب الفرقة الناجیة است. این کتاب، کتابی کلامی است و مؤلف آن شیخ ابراهیم قطیفی از علمای شیعه امامی در قرن10، آن را به منظور اثبات اینکه شیعه امامیه اثناعشریه فرقه ناجیهاند، به نگارش آورده است. مراد از فرقه ناجیه همان یگانه فرقهای است که بنا بر حدیث مشهور پیامبر از تفرقه امت خود پس از خود به 73 فرقه خبر داده و یک فرقه را اهل نجات دانست. مؤلف کتاب با استناد به آیات و روایات زیادی در صدد آن است که اثبات کند این فرقه ناجیه همان فرقه شیعه امامیه اثناعشریه است. این کتاب از منابع بحارالانوار هم بوده است و مرحوم مجلسی در ابتدای بحار در ضمن فهرست منابع بحار از این کتاب و مؤلفش نام برده است. بنده این کتاب را از روی پنج نسخه خطی تصحیح کرده و مقدمهای در معرفی موضوع و کتاب و مؤلف و نسخههای مورد استفاده (حدود 90 صفحه) بر آن نگاشتم. این پایاننامه در شهریور 1379 مورد دفاع قرار گرفت. در سال 1380 آن را در مقالهای در مجله آینه پژوهش ش 68 معرفی کردم و چاپی دیگر از این کتاب را نقد کردم. این کتاب در سال 1382 از سوی انتشارات زائر قم چاپ شد.
رساله دکتري
موضوع پایاننامه دکترای بنده «نقد و بررسی مبانی و روشهای جریانهای ظاهرگرا در فهم قرآن» است که در سال 1389 از آن دفاع کردم .ظاهرگرایی پدیده و گرایشی است که درطول تاریخ در فرقهها و مکاتب گوناگونی نمود داشته است از جمله صحابه پیامبر، تابعین، تابعين تابعين، اهل حدیث، سلفیه، اخباريان، مکتب تفکیک و... . در طول تاریخ همواره در فهم قرآن دو جریان عمده مقابل هم وجود داشته که به نامهای مختلفی از قبیل ظاهرگرایی دربرابر باطنگرایی یا نصگرایی در برابر عقلگرایی و تأویلگرایی نامیده شده است و افراط در هریک از این دو موجب واکنش دیگری شده است. دغدغه ظاهرگرایان آن بوده که با حفظ و تقید به ظاهر که به منزله خاکریز اول در برابر فهمهای افراطی باطنیه است، از هرج و مرج و تأویلهای بیضابطه آنان جلوگیری نمایند. این دغدغه برای بنده جالب بود و چون در زبان فارسی به جز دو سه مقاله، پژوهش جامعی در این زمینه وجود نداشت بر آن شدم تا در قالب رساله دکترا در این موضوع تحقیق کنم.
رساله حاضر در شش بخش سامان یافتهاست. بخش اول از کلیات موضوع و ضرورت پرداختن به ظاهرگرایی بحث میکند. بخش دوم به تعریف ظاهر، ظاهرگرایی و ظاهرگرایان، و تعیین گستره ظاهر میپردازد. در اینجا ظاهر به «مدلول لفظی» و ظاهرگرایی به «استناد به مدلول های لفظی» تعریف می شود. بخش سوم به تاریخچه ظاهرگرایی پرداخته و پیشینه ظاهرگرایی را قبل از اسلام و سپس ظاهرگرایی را از صدر اسلام تا زمان حاضر در نمودهای بارزش از قبیل اصحاب حدیث، ظاهریه، سلفیه، اخباریان و مکتب تفکیک دنبال می کند. بخش چهارم به مبانی ظاهرگرایان در فهم قرآن می پردازد و دو مبنای دلالي در فهم قرآن یعنی انکار مجاز و انکار تأویل را به بحث می گذارد. بخش پنجم از روش های ظاهرگرایان در فهم قرآن بحث می کند. در اینجا «روش» به «استناد به منابع» تعریف می شود و از هفت منبع که نزد گروه های مختلف ظاهرگرا معتبر است، بحث می شود. این هفت منبع عبارتند از: قرآن، روایات پیامبر، سخنان صحابه، سخنان تابعین، سخنان امامان معصوم، مقتضای سیاق و لغت. تلاش نگارنده آن بوده که این مبانی و روشها را از خلال نوشته های خود این گروه های ظاهرگرا و یا آثاری که در باره آنان به نگارش درآمده استخراج کند و اگر نقدی را بر آنها وارد می داند، ذکر کند. در بخش ششم نیز از نتایج بحث و پیشنهاداتی برای پژوهش های دیگر سخن رفته است. گزارشي از اين رساله در مجله کتاب ماه دين (ش174، فروردين1391) به چاپ رسيده است. هماکنون اين رساله با پارهاي اصلاحات در قالب کتابي با عنوان ظاهرگرايي در فهم قرآن؛ درآمدي بر مباني و روشهاي جريانهاي ظاهرگرا از سوي انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب قم سال 1392 منتشر شده است.